گویند زنی زیبا و پاک سرشت به نزد حضرت موسی عليهالسلام، كليمالله، آمد و به او گفت: ای پیامبر خدا، برای من دعا کن و از خداوند بخواه که به من فرزندی صالح عطا کند تا قلبم را شاد کند
حضرت موسی عليهالسلام دعا کرد که خداوند به او فرزندی عطا کند. پس ندا آمد: «ای موسی، من او را عقیم و نازا آفریدم
حضرت موسی عليهالسلام به زن گفت: پروردگار میفرمایند که تو را نازا آفریده است
پس زن رفت و بعد از یک سال بازگشت و گفت: ای نبی خدا، برای من نزد پروردگار دعا کن تا به من فرزندی صالح عطا کند
بار دیگر حضرت موسی دعا کرد که خداوند به او فرزندی ببخشد. دوباره ندا آمد: من او را عقیم و نازا بیافریدم
موسی به زن گفت: خداوند عزوجل میفرماید تو را نازا بیافریده.
بعد از یک سال، حضرت موسی همان زن را دید در حالی که فرزندی در آغوش داشت
از زن پرسید: این نوزاد کیست؟
زن جواب داد: فرزند من است
پس موسی عليه السلام با خداوند صحبت کرد و گفت: بارالها، چگونه این زن فرزندی دارد در حالی که تو او را عقیم و نازا آفریدی؟!
پس خداوند عزوجل فرمود: ای موسی هر بار که گفتم «عقیم»، او مرا «رحیم» میخواند. پس رحمتم بر قدر و سرنوشت پیشی گرفت
***
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
*lover*
دم خنده هاتون گرم
*lover*